آنجلا دیویس، فعالِ آمریکاییِ کهنهکار، نمادِ مبارزاتِ آزادیبخشِ رنگینپوستان، سال گذشته به تیترِ اخبارِ فرانسه راه یافت. ماجرا این بود که شورای یکی از نواحیِ بزرگ پاریس (“ایل دو فرانس”)، تصمیم به تغییر نام دبیرستانی در “سندنی” (شهرکی در پاریس) گرفت که چندی پس از تأسیس در سال ۲۰۱۷، “آنجلا دیویس” نام گرفته بود.
۶ سال پس از تجلیل از او در قامتِ شخصیتی ارزشمند که همیشه برای آزادی و انسانیت کوشیده، اینگونه میخواستند خوار شود و به زیر کشیده شود. چون در سال ۲۰۲۱، نامۀ سرگشادهای امضا کرده بود و در آن به “ذهنیت استعماریِ” “ساختارهای حکومتیِ فرانسه” تاخته بود.
در آن نامه به اقداماتی تبعیضآمیز از قبیلِ “قانون منعِ پوشیدنِ روسری” نیز استناد شده بود. “والری پکرس”(سیاستمدار جناح راست و نامزد ریاستجمهوری) دو سال بعد اظهار کرد، این نامه “خلاف قوانین جمهوریِ ما” بوده است.
آن مدرسه عاقبت “رزا پارکس” نام گرفت؛ قهرمانی تاریخی که در باب تبعیض بسیار سخن گفت و معتقد بود فرانسه قدرِ چهرههای رنگینپوستش را نمیداند.
خیلیها او را زنی سیاهپوست و منفعل میشناسند که صرفاً جرأت کرد سر جای خود بنشیند و صندلیاش را به مرد سفیدپوست ندهد. خیلیها نمیدانند پارکس، فعال اجتماعی بوده و جنبشی اجتماعی و فراگیر، علیه تفکیکِ نژادی به راه انداخته است.
دیویس در خلالِ مصاحبهای در ماه نوامبر با رادیو فرانسه دراین باره سخن گفت که “بانوی سیاهپوستِ آرام و مهربانبودن” با “فعالِ اجتماعیِ پرتبوتاببودن” منافاتی ندارد. در سخنانش ردپای کوتهفکری و سفاهتِ راستگرایانِ فرانسه نبود.
در مصاحبه یادآور شد: پارکس پس از زندانیشدنِ دیویس در سال ۱۹۷۰ (بهخاطر جرایمی که مرتکب نشده بود)، در کمپین «آنجلا را آزاد کن» شرکت کرده بود.
زبانش بُرا و هنوز بهنحوی تکاندهنده، گویای حقیقت و مخلِ آرامشِ دولتهای محافظهکار است. او در ۲۶ ژانویه، ۸۰ ساله میشود و هرچند بیش از ۶۰ سالِ پیش به نماد فعالیتهای حقوقِ مدنی تبدیل شد، هنوز به زعم من شخصیتی جهانی است و هماهنگ است با ضرباهنگِ زمانه.
وقتی در سال ۱۹۷۰ پس از متهمشدن به دسیسهچینی و فرار به شهرتی بینالمللی دست یافت، پژوهشگر و نویسندۀ جوانی بود در ایالات متحده. به قتل یکی از قضات و پنج فقره آدمربایی متهم شد و در لیستِ ۱۰ فراریِ تحت تعقیبِ افبیآی قرار گرفت؛ اما هرگز از پافشاری بر بیگناهیِ خود دست برنداشت و بر این باور بود که به خاطر عقاید سیاسیاش، هدف قرار گرفته.
سرانجام در سال ۱۹۷۲ تبرئه شد، اما جلسات محاکمه، توجه و حمایت جهان را برانگیخت. در فرانسه نیز خیلِ عظیمی از معترضان به رهبریِ روشنفکرانِ برجستهای مانند “لوئی آراگون” به حمایت از او برخاستند.
آنجلا دیویس با کپۀ موهای آفریقایی و شمایلِ دهههفتادی، به نماد مبارزاتِ آزادیبخش در سراسر جهان بدل گشته. شخصیتی بیبدیل دارد. چهرهاش هنوز روی تیشرتها و پوسترها حک میشود. حکایتش چیزی است فراتر از تعقیب و گریزِ افبیآی.
میتواند قهرمانی افسانهای باشد و در دلِ تاریخ جا خوش کند یا صرفاً برای دستاوردهای گذشته، به یاد آورده شود؛ ولی چنین نیست. بسیار الهام بخش است و در بطنِ زمانه جریان دارد.
زندان به او فرصت تعمق و اندیشیدن داد. دستبسته به تنگناهایِ “سیستم کیفریِ ایالات متحده،” پیوندهای آن با سرمایهداریِ صنعتی و بیعدالتیهای تاریخیِ سیستماتیک میاندیشید.
از کشورش همیشه در قالب “استعمار جهانی” یاد کرد. هرگز در سخنرانیها از پرداختن به مسألۀ فلسطین سر باز نزد. مدافعِ خستگیناپذیرِ مقاومتِ فلسطینیها در برابر ستم و تجاوز بود. وقتی او را در سال ۲۰۱۳ در پاریس دیدم، به من گفت: غزه، “بزرگترین زندانِ آزادِ جهان” است.
او به فمینیسمِ رادیکال پایبند است و عدالت جنسیتی را محور همۀ مبارزات میداند. در کنفرانس سال ۲۰۱۸، خاطرنشان کرد: «عدالت نژادی، صلح و برابریِ اقتصادی محقق نخواهد شد، مگر اینکه با صراحت بر عدالتِ جنسیتی تأکید کنیم».
تحقیقات او در بابِ خشونتِ طبیعی و سیستماتیک سبب شد در بابِ “روابطِ بینِ انسانها و سایر موجودات” و “اثر تخریبِ گونهها” تأمل کند. دیویس گیاهخوار است، اما میگوید: «برای مخالفت با سوءاستفادۀ سیستماتیک از حیوانات که با آزارگری همبسته است، لازم نیست وگان باشید.» او منتقدِ روشی است که در آن سرمایهداری، سود را بر هر چیزِ دیگر مقدم میداند و بدرفتاری با حیوانات برای تولید گوشت را توجیه میکند.
قتلِعام مردمِ بیگناهِ فلسطین، جنبشهای جهانیِ سیاهپوستان، جنبشِ”میتو”، تضعیفِ حقوق زنان در ایالات متحده و انهدامِ روزافزونِ هر چیزِ طبیعی، اهمیتِ مبارزاتِ او را برجسته میکند. او برای اینها جنگیده است.
چند ماه پیش با هم در پاریس دیدار کردیم. این اولین بار نبود. پیش از این هم بخت با من یار بود و با او گفتگو کردم. اوایل سال گذشته پس از رویدادی در دانشگاهِ “جورج تاون در خانهاش واقع در واشنگتندیسی با او گپ زدم. هر بار که او را میبینم، شگفتزده میشوم. دیدگاهِ جهانمحورش حیرتآور است.
شجاعتِ او، دل به دریا زدنش، خطر کردن به سیاق او برای تحقق ایدهها و امتناع از خودپسندی، الهامبخش است. نخواسته فقط نمادِ مبارزه باقی بماند. به تمامیتِ فکریِ خود وفادار مانده است. هم و غمش، درکِ مبارزاتِ نسلهای تازهنفس و دفاع از ستمدیدگان است. آنجلا دیویس قهرمانی است که اکنون بیش از هر زمان به او نیاز داریم. هر شهر باید مدرسهای به نام او داشته باشد./عصر ایران