علامه جامع‌الاطراف

منوچهر صدوقی‌سها گفت:‌ اولین کسی که مکتوب به ایشان لقب «علامه» و اجازه اجتهاد داد، آیت‌الله میلانی بود. نوه آقای میلانی، سیدعلی میلانی، از علمای ممتاز قم نقل کردند که یا اولین اجازه اجتهاد آیت‌الله میلانی به علامه بود یا تنها اجازه. در عرف ما، «علامه» به کسی گفته می‌شود که در علوم مختلف عصرش سرآمد و جامع‌الاطراف باشد و علامه‌جعفری واقعاً چنین بودند.

به گزارش اکو رسانه ، به نقل از سرویس دین‌واندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) رضا دستجردی: بیست‌وپنجم آبان سال‌گرد رحلت محمدتقی جعفری‌تبریزی مشهور به علامه‌جعفری است. علامه که مفسر نهج‌البلاغه، فقیه، عارف، فیلسوف و مولوی شناس بود، آثار بسیاری نیز خود به یادگار گذاشت که از اخلاق و مبانی، ادبیات و اندیشه‌های مولوی تا جهان‌شناسی، حقوق سیاسی، عرفان، معرفت، فقه و فلسفه گسترده است. ایبنا بدین مناسبت با منوچهر صدوقی‌سها حقوق‌دان، استاد فلسفه و عرفان‌پژوه که داماد علامه‌جعفری نیز هست به گفت‌وگو نشسته است. از صدوقی‌سها نیز آثاری چون «شرح منظومه حکمت سبزواری»، «معراج‌نامه»، ترجمه «ماللهند» و نظایر آن منتشر شده است.

ابتدا بفرمایید میزان آشنایی‌تان با علامه‌جعفری چه میزان و نحوه آشنایی‌تان با ایشان به چه شکل بود؟

من شاگردشان نبودم، ولی با ایشان آشنایی داشتم.

علامه‌جعفری علاوه بر آنکه حوزوی بودند، به عرفان، شعر، ادبیات و فلسفه نیز علاقه داشتند. این ویژگی چه تفاوتی بین ایشان و روحانیونی که صرفاً دروس حوزه را دنبال می‌کردند، ایجاد می‌کرد؟

اولاً این تصور که در حوزه فقط درس خارج فقه و اصول خوانده می‌شود، غلط است. در طول تاریخ، تمام علمای بزرگ اسلام — از ابن‌سینا و فارابی و خواجه‌نصیر گرفته تا ریاضی‌دانان، منجمین، اطباء و شاعران — در حوزه بودند. تا قبل از مشروطه، این‌گونه بود. این تصور نادرست است که حوزه فقط به فقه و اصول محدود بوده. البته علاقه به علوم دیگر کم بوده، اما غلبه با علوم حوزوی بود و چنین نبود که اصلاً وجود نداشته باشد.

علامه‌جعفری با ادبیات غرب هم سر و کار داشتند. آیا این نگاه در آثار و تفکرات‌شان تأثیر داشت؟

بله، آثارشان را ببینید. مهم‌ترین کتاب‌شان که متأسفانه کمتر از آن نام برده می‌شود، اثر سه‌جلدی «رابطه انسان و جهان» است. ایشان این کتاب را احتمالاً زیر سی‌سال، در سال‌های ۳۳-۳۴ نوشتند. اگر کسی این کتاب را بخواند و تحقیق نکند که نویسنده‌اش کیست، فکر می‌کند نویسنده‌اش یک ریاضیدان ممتاز یا فیلسوف طبیعت است. این نشان می‌دهد که مطالعات گسترده در آثارشان کاملاً تأثیر گذاشته است.

علامه خطیب بود و ارتباط نزدیکی با مردم، به‌ویژه جوانان داشت. این ویژگی شاخص ایشان بود؟

بله، درست است. ایشان جنبه انسان‌دوستی شدیدی داشت و من به‌تجربه فهمیدم که همیشه به فکر مردم بود؛ چه از لحاظ مادی و معیشتی، چه معنوی. انسان‌دوستی از شاخصه‌های اصلی ایشان بود.

چرا به ایشان «علامه» می‌گفتند؟

اولین کسی که مکتوب به ایشان لقب «علامه» و اجازه اجتهاد داد، آیت‌الله میلانی بود. نوه آقای میلانی، سیدعلی میلانی، از علمای ممتاز قم نقل کردند که یا اولین اجازه اجتهاد آیت‌الله میلانی به علامه بود یا تنها اجازه. در عرف ما، «علامه» به کسی گفته می‌شود که در علوم مختلف عصرش سرآمد و جامع‌الاطراف باشد و علامه‌جعفری واقعاً چنین بودند.

علامه به کدام جریان فلسفی تعلق داشتند؟

ایشان به هیچ جریان فلسفی نزدیک نبود و تعلق نداشت. یک‌بار، عصر جمعه بود که در خدمت ایشان به جلسه مثنوی‌خوانی می‌رفتیم. حوالی میدان حسن‌آباد بود. بنده و برادرشان هم بودیم. صحبت از ابن‌سینا شد. گفتند که ابن‌سینا مرا اقناع نمی‌کند. بر این اساس نمی‌شود گفت مشایی یا اشراقی بود؛ خودش بود.

اساتید بارز علامه در فلسفه و عرفان چه کسانی بودند؟

در فلسفه، استاد اول‌شان، میرزا مهدی آشتیانی در تهران بود که آخرین فیلسوف بزرگ ایران است. مدتی هم در قم، شیخ مهدی مازندرانی که استاد مرحوم زریاب خویی و جلال‌الدین آشتیانی هم بود استادشان بود. در نجف هم اندکی شیخ صدرای بادکوبه‌ای و عمدتاً شیخ مرتضی طالقانی که استاد عرفان‌شان بود.

خاطره‌ای کمتر شنیده‌شده از علامه جعفری در ذهن دارید؟

به جنبه انسان‌دوستی ایشان اشاره کردم. یک شب تابستان در مردادماه به منزل‌شان رفتم. دیدم جنب‌وجوش زیادی است. معلوم شد یکی از دختران‌شان، دختری ۱۰-۱۲ ساله را که با حالی منقلب و معترض از خانه فرار کرده بود و می‌خواست به دفتر مجله‌ای فمینیستی برود، مقابل کیوسک روزنامه‌فروشی دیده و به خانه آورده بود. علامه به لطایف‌الحیل، دختر را به خانه آورده بود. ایشان با او صحبت کرده و راضی‌اش کرده بود که به خانه برگردد. ساعت حدود ۱۰ شب بود. به من گفتند: «تو بلند شو، این دختر را ببر خانه‌شان در قرچک.» وقتی راه افتادیم، خودشان بلند شدند و گفتند: «من خودم می‌آیم.» عظمت در اینهاست. با اینکه معمولاً زود می‌خوابیدند، از خواب خود گذشتند و تا قرچک آمدند. دختر را به پدر و مادرش سپردند و فرمودند: «اگر ازدواجی برایشان پیش آمد، خبر کنید تا کمک کنم.» این انسان‌دوستی واقعی بود. رحمت‌الله علیه.

پس از فوت علامه، چه کارهایی برای معرفی ایشان به جامعه و نسل جوان صورت گرفت؟

سایت‌ها، کتاب‌ها، مقالات متعدد، بزرگداشت‌های مؤثر و نظایر آن. مؤسسه چاپ و نشر آثار علامه‌جعفری هم آثارشان را در هزاران نسخه چاپ کرد. علامه هنوز هم چهره‌ای مطرح هستند.

امروز خواندن آثار علامه‌جعفری چه اهمیتی دارد؟

بسیار مهم است، اما برای اهلش، نه عامه مردم. علامه‌جعفری ذاتاً متفکر مستقلی بود. آثارشان تخصصی است که باید توسط متخصصین دیده شود؛ حتی برای دانشجو هم کتاب‌های اصلی‌شان فایده ندارد، حتی برای طبقه متوسط هم نیست. مثل این است که یک استاد ریاضی سر چهارراه ولیعصر تابلو بزند و شروع به تدریس کند — کسی متوجه نمی‌شود. این مباحث برای خواص است.

در پایان، یک خاطره دیگر هم از ایشان در این باب نقل می‌کنم. روز اول یا دوم عید نوروز، دو استاد فیزیک دانشکده فنی دانشگاه تهران (یکی ترک‌زبان) به خانه‌شان آمدند. بحث به موضوع فوتون کشید. من نمی‌دانستم فوتون چیست، اما دیدم هر دو استاد دست روی سینه گذاشتند و مبهوت به دهان علامه نگاه می‌کردند. هنوز برای من حل نشده است. مطالب علامه چنان عمیق بود که جذب‌شان کرد. البته ایشان مقداری فیزیک و ریاضی هم در جوانی خوانده بودند، اما این بحث ۵۰ سال بعد از آن بود. این نشان می‌دهد آثارشان برای اهل فن و متفکران است، نه عامه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو