علت این وضعیت را نمیتوان تنها در مشکلات اقتصادی یا فشارهای اجتماعی جستوجو کرد، بلکه باید آن را در عمق ساختار سیاست داخلی و شیوه اداره کشور یافت؛ جایی که ضعف در تصمیمسازی، نوسان در سیاستها و فقدان گفتوگو میان حاکمیت و جامعه، موجب فرسایش اعتماد عمومی شده است.
سیاست داخلی هر کشور، زیربنای همه تصمیمهای کلان آن است؛ چه در اقتصاد، چه در فرهنگ و چه در دیپلماسی. اگر سیاست داخلی در مسیر اصلاح و پویایی نباشد، هیچ اصلاح دیگری در سایر حوزهها به نتیجه نخواهد رسید. به همین دلیل، بسیاری از صاحبنظران معتقدند «اصلاح سیاست داخلی» نه فقط یکی از اصلاحات لازم، بلکه «مادر همه اصلاحات» است؛ چرا که میتواند مسیر توسعه و بازسازی امید را هموار کند.
امید سیاسی زمانی شکل میگیرد که مردم باور داشته باشند تصمیمگیران توانایی درک واقعیتها، گفتوگو با جامعه و اصلاح مسیر را دارند. اما هرگاه این اعتماد سست شود، بیتفاوتی و ناامیدی جای مشارکت را میگیرد و در نهایت انسجام ملی نیز آسیب میبیند. بررسی تجربه سالهای گذشته نشان میدهد در بسیاری از بحرانها – از بحران آب گرفته تا مشکلات معیشتی – ردپای ضعف سیاستگذاری داخلی کاملاً مشهود است. به بیان دیگر، شکستها و بحرانها، اغلب نتیجه ضعف در سیاست داخلی و ناکارآمدی تصمیمات هستند، نه فقط ناشی از شرایط بیرونی یا اقتصادی.
نخستین گام در مسیر بازسازی امید سیاسی، پذیرش این واقعیت است که سیاست داخلی کشور نیازمند اصلاحی ریشهای است. اصلاحی که صرفاً تغییر چهرهها یا جابهجایی پستها نیست، بلکه بازنگری در منطق تصمیمگیری، شفافیت، پاسخگویی و مشارکت اجتماعی را طلب میکند. جامعه زمانی امید خود را بازمییابد که احساس کند در تصمیمات کلان، صدای او شنیده میشود و مسیر سیاستگذاری، بر مبنای منافع عمومی شکل گرفته است.
از سوی دیگر، اصلاح سیاست داخلی بدون بازتعریف رابطه دولت و ملت ممکن نیست. این رابطه در سالهای اخیر بهتدریج از مسیر گفتوگو و اعتماد متقابل فاصله گرفته است. وعدههای بدون نتیجه، تصمیمات ناگهانی و نبود پاسخ روشن به مطالبات مردم، همگی عواملی هستند که امید سیاسی را کاهش دادهاند. برای بازسازی این امید، لازم است سیاست داخلی کشور از حالت واکنشی و روزمره خارج شود و بهسمت برنامهریزی بلندمدت و گفتوگوی ساختاری حرکت کند.
امید سیاسی به معنای ساده، باور به امکان تغییر است؛ باوری که اگر در جامعه زنده بماند، حتی در شرایط دشوار اقتصادی نیز میتواند موتور حرکت اجتماعی باشد. مردم زمانی احساس امید میکنند که سیاستورزان با صداقت سخن بگویند، مسئولیت تصمیمهای خود را بپذیرند و به جای انکار مشکلات، در جهت حل آنها گام بردارند. در مقابل، هرگاه سیاست داخلی در مسیر توجیه، حذف و انکار پیش برود، امید جای خود را به بیاعتمادی میدهد.
اصلاح سیاست داخلی، نیازمند شجاعت تصمیمگیران برای پذیرش کاستیها و گشودن فضای گفتوگوست. تقویت نهادهای مدنی، رسانههای مستقل، و نظام پاسخگویی در دستگاههای اجرایی از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند سیاست داخلی را پویا و مردممحور کنند. تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که اصلاحات واقعی تنها در سایه گفتوگو، شفافیت و مشارکت شکل میگیرد؛ نه از مسیر انحصار و سکوت. در این میان، نخبگان سیاسی و دانشگاهی نیز نقش تعیینکنندهای دارند. آنان میتوانند با نقد منصفانه و ارائه راهکارهای علمی، مسیر اصلاح را روشنتر کنند. جامعهای که در آن نقد آزاد وجود دارد، دیر یا زود به سمت اصلاح و امید حرکت خواهد کرد؛ چراکه گفتوگو، خود نشانهای از حیات سیاسی است.
با این همه، نباید فراموش کرد که امید سیاسی تنها با سخنرانی و وعده بازسازی نمیشود. امید زمانی زنده میماند که مردم در زندگی روزمره خود نشانههای بهبود را ببینند؛ از کارآمدی در مدیریت گرفته تا عدالت در تصمیمات و قانونمداری در اجرا. به بیان دیگر، اصلاح سیاست داخلی باید از سطح شعار به مرحله اقدام برسد تا بتواند اعتماد عمومی را احیا کند.
در شرایط کنونی، مهمترین سرمایه اجتماعی کشور، همین اندک امیدی است که هنوز در بخشهایی از جامعه باقی مانده است. حفظ و گسترش این امید، نیازمند سیاستی صادقانه، شفاف و اصلاحگر است؛ سیاستی که به جای حذف و تقابل، بر پایه تفاهم، گفتوگو و همدلی استوار باشد. اگر سیاست داخلی بتواند چنین فضایی را ایجاد کند، نهتنها بحرانهای موجود قابل مهار خواهند بود، بلکه کشور بار دیگر در مسیر رشد و ثبات قرار میگیرد.
در نهایت باید گفت بازسازی امید سیاسی، تنها یک ضرورت اخلاقی یا روانی نیست، بلکه پیششرط هر نوع توسعه اقتصادی و فرهنگی است. جامعهای که امید خود را از دست دهد، دیگر توان حرکت ندارد. بنابراین، اصلاح سیاست داخلی در این معنا، نه صرفاً یک گزینه، بلکه شرط بقا و پویایی کشور است؛ شرطی که تحقق آن در گرو اراده صادقانه برای تغییر، شفافیت در سیاست و مشارکت واقعی مردم است.
محمدرضا ایزدی، استاد دانشگاه، با تأکید بر ضرورت بازسازی اعتماد عمومی در کشور، تصریح کرد: جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری به احیای امید سیاسی و ترمیم رابطه میان دولت و ملت نیاز دارد؛ امری که به گفته او تنها از مسیر اصلاح سیاست داخلی و بازنگری در منطق تصمیمگیری ممکن است.
وی افزود: سیاست داخلی هر کشور، زیربنای همه تصمیمهای کلان آن است و اگر این پایه سست شود، سایر حوزهها از جمله اقتصاد، فرهنگ و سیاست خارجی نیز دچار ناپایداری خواهند شد. او باور دارد که ضعف در تصمیمسازی، نوسان در سیاستها و نبود گفتوگوی واقعی میان حاکمیت و جامعه، به فرسایش تدریجی اعتماد عمومی انجامیده است. به گفته این استاد دانشگاه، در بسیاری از بحرانهای اخیر کشور – از آب و انرژی تا معیشت و مدیریت – ردپای مستقیم ناکارآمدی در سیاستگذاری داخلی دیده میشود. او میگوید: «امید سیاسی زمانی شکل میگیرد که مردم باور داشته باشند تصمیمگیران توانایی درک واقعیتها و اصلاح مسیر را دارند؛ اما هرگاه این اعتماد سست شود، ناامیدی و بیتفاوتی جای مشارکت را میگیرد و انسجام ملی آسیب میبیند.»
ایزدی تأکید کرد : نخستین گام در مسیر بازسازی امید سیاسی، پذیرش نیاز به اصلاح ریشهای سیاست داخلی است. به گفته او، این اصلاح صرفاً تغییر چهرهها یا جابهجایی مدیران نیست، بلکه باید شامل بازنگری در شیوه تصمیمگیری، شفافیت، پاسخگویی و تقویت مشارکت اجتماعی باشد.
وی با اشاره به فاصله روزافزون میان دولت و جامعه گفت: «در سالهای اخیر وعدههای بدون نتیجه، تصمیمات ناگهانی و نبود گفتوگوی واقعی با مردم، به کاهش سرمایه اجتماعی منجر شده است. اگر این شکاف ترمیم نشود، هیچ برنامه توسعهای به ثمر نخواهد نشست.»
ایزدی یکی از ارکان احیای امید سیاسی را بازتعریف رابطه دولت و ملت میداند. از نگاه او، این رابطه باید بر پایه گفتوگو، شفافیت و اعتماد متقابل بازسازی شود، نه از طریق انکار یا کنترل. او اضافه میکند که سیاست داخلی کشور باید از حالت واکنشی و روزمره خارج شود و به سمت برنامهریزی بلندمدت و ساختاری حرکت کند؛ برنامهای که به مردم نشان دهد صدایشان شنیده میشود و مشارکتشان واقعی است، نه نمادین.
این استاد دانشگاه همچنین بر نقش نخبگان و دانشگاهیان در اصلاح فضای سیاسی کشور تأکید کرد: نقد منصفانه و تحلیل علمی میتواند مسیر اصلاح را روشنتر کند. او میگوید: «جامعهای که در آن گفتوگو و نقد آزاد وجود دارد، دیر یا زود به سمت اصلاح حرکت میکند، چون گفتوگو خود نشانه حیات سیاسی است.»
ایزدی با اشاره به نقش رفتار مسئولان در شکلگیری یا فروپاشی امید سیاسی تصریح میکند: «امید زمانی زنده میماند که مردم در زندگی روزمره خود نشانههای بهبود را ببینند؛ وقتی عدالت در تصمیمات و کارآمدی در مدیریت مشاهده شود، اعتماد بازمیگردد. اما اگر سیاست داخلی فقط در سطح شعار باقی بماند، هیچ سخنرانی یا وعدهای نمیتواند ناامیدی عمومی را جبران کند.»
وی در پایان تأکید کرد: که بازسازی امید سیاسی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای بقا و پویایی کشور است. به باور ایزدی، جامعهای که امید خود را از دست دهد، دیگر توان حرکت ندارد و از همین رو، سیاستگذاران باید شجاعت پذیرش کاستیها و تمایل واقعی به اصلاح را داشته باشند. او میگوید: «اصلاح سیاست داخلی شرط اصلی توسعه است؛ شرطی که تنها در سایه صداقت، شفافیت و مشارکت مردم محقق خواهد شد.»