کامو؛ منتقد مصمم، فیلسوف مدرن

کامو تفکر نظام‌مندی ندارد. با این‌حال، برخی منتقدین معتقدند ادعای کامو مبنی بر اگزیستانسیالیست نبودن، در اثر لج‌ولجبازی با سارتر بوده است.

به گزارش اکو رسانه ، به نقل از سرویس دین‌واندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: امروز هفتم نوامبر مصادف با شانزدهم آبان، سال‌روز تولد آلبر کامو، نویسنده، فیلسوف و روزنامه‌نگار برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۷ است. این خالق مکتب فلسفی ابسوردیسم را بیشتر با آثاری چون «بیگانه»، «طاعون» و «سقوط» است. ایبنا به‌مناسبت زادروز کامو به گفت‌وگو با مریم شیرازی، مترجم کتاب «آلبر کامو و جایگاه او در فلسفه» نوشته دیوید سیمپسون پرداخته که در سال ۱۴۰۰ به‌همت انتشارات نقد فرهنگ منتشر شده است. «هوشنگ گلشیری» و «تلقین شفابخش» از جمله آثار مترجم کتاب هستند.

آیا اصولاً می‌توان کامو را فیلسوف دانست؟

به گفته‌ی خود او، او بیشتر یک نویسنده فلسفی است تا فیلسوف. البته منظور این نیست که کامو صاحب هیچ ایده‌ای نبوده و نمی‌توان افکارش را فلسفه شخصی به حساب آورد. او فقط متفکری سیستماتیک و نظام‌مند نبوده است. حتی استاد راهنمایش نیز در پایان‌نامه او نوشت: «او بیشتر نویسنده است تا فیلسوف». به‌قول سارتر، کامو یک منتقد مصمم و فیلسوفی مدرن است.

چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟

مدت‌ها قبل با خواندن رمان «بیگانه» در مورد شخصیت آلبر کامو کنجکاو شده بودم و وقتی یکی از اساتیدم ترجمه بیوگرافی یک نویسنده را به من پیشنهاد دادند، این کتاب را انتخاب کردم. مختصری در مورد نویسنده کتاب: «پروفسور سیمپسون، دانش‌آموخته دانشگاه کیمبریج، محقق و مدرس مکتب رمانتیسم و نظریه ادبی هستند و کتاب‌ها و مقالات گوناگونی با مضامین فلسفی نوشته‌اند. از جمله کتاب «چرا همچنان می‌گوییم از کجا آمده‌ایم؟».

آیا با این پیش‌فرض موافق هستید که کامو اگزیستانسیالیت است؟

اغلب او را نویسنده‌ای اگزیستانسیالیست می‌دانند که علت آن شباهت آثارش به سارتر و کی‌یرکگور است. علاقه او به روح و روان انسان و بانشاط زیستن، وجه اشتراک او با این فلاسفه است. اما خودش بارها و بارها اگزیستانسیالیست بودن را انکار کرده است. او معتقد است اگزیستانسیالیست‌ها به دنبال فرار از واقعیت هستند. درحالی‌که کامو واقعیت را پذیرفته است. درواقع، کامو زندگی را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و نمونه بارز این تفکر را در «افسانه سیزیف» می‌بینیم. یکی دیگر از عوامل کناره‌گیری او از این مکتب، جهان‌بینی کامل و نظام‌مند است، درصورتی‌که قبلاً هم گفتیم کامو تفکر نظام‌مندی ندارد. با این‌حال، برخی منتقدین معتقدند ادعای کامو مبنی بر اگزیستانسیالیست نبودن، در اثر لج‌ولجبازی با سارتر بوده است.

کامو به کدام جریان اگزیستانسالیسم تعلق دارد، آتئیست است یا خداپرست؟

همان‌طور که در بخشی از این کتاب اشاره شده، او  قلباً طبیعت‌پرست و خداناباور است اما در تمام عمرش برای مسیحیت احترام قائل بوده و در کتاب‌هایش از تصاویر و سمبل‌های مسیح و مضامین مسیحیت مثل قضاوت، بخشش و یأس، فراوان استفاده کرده است.

آیا در اندیشه‌های کامو در گذر زمان تحول و تغییر می‌بینیم؟

پاسخ این سوال، نظر شخصی من نیست، چون تمام آثار او  را نخوانده‌ام، بنابراین نمی‌توانم نظر بدهم، اما سیمپسون معتقد است ایده‌های بیان‌شده در اولین آثار کامو ساده و خام هستند و با فلسفه پخته او از جهاتی فرق دارند. او هنگام نوشتن آثاری مثل «پشت و رو» یک جوان بیست‌وپنج ساله پرشور است که از شور و هیجانی معقول برای فضایی پاک و آزاد می‌نویسد، درحالی‌که در سال‌های بعد، نوشته‌های او تحت‌تأثیر فعالیت‌های سیاسی که داشته و جو حاکم بر جامعه شکل گرفته‌اند.

کامو و اندیشه‌های او به چه کار امروز ما می‌آیند؟

او معتقد است ما در جهانی زندگی می‌کنیم که نه رنج‌های ما را می‌بیند و نه اعتراض‌هایمان را می‌شنود. کامو تنها راه‌حل مواجهه با این مخمصه را پذیرفتن شرایط و ادامه دادن می‌داند، در واقع، همان کاری که سیزیف انجام می‌دهد؛ هر روز از جا برخاستن و با روحیه‌ای شجاعانه به نبرد تن دادن، و به زبان ساده زندگی کردن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو