قلم اردوبادی و احمد محمود شبیه هم است

ودود مردی، مترجم رمان «باکوی زیرزمینی: در وادی عشق و مبارزه»، نوشته محمدسعید اردوبادی، گفت: حال و هوای رمان‌نویسی اردوبادی تا اندازه زیادی شبیه احمد محمود است؛ هر نویسنده ایرانی در حیطه کاری خودش بی‌همتاست و کمک بزرگی به فرهنگ و ادبیات کشورمان کرده‌ و جایگاهش محفوظ است؛ اما زنده‌یاد احمد محمود در این زمینه یگانه‌ است.

به گزارش اکو رسانه ، به نقل از خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اخیراً به همت نشر نگاه رمان «باکوی زیرزمینی: در وادی عشق و مبارزه» نوشته محمدسعید اردوبادی، نویسنده شاخص رئالیست آذربایجان، با ترجمه ودود مردی عرضه شده است. این رمان تصویری عمیق و زنده از زندگی کارگران باکو در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ارائه می‌دهد و جلد دوم تریلوژی تاریخی محمدسعید اردوبادی است که با پژوهشی دقیق، مبارزات طبقاتی و دشواری‌های زندگی مردم کارگر باکو را از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۲۰ روایت می‌کند. جلد نخست این مجموعه «شهر رزمنده» نام دارد و جلد سوم، «دنیا عوض می‌شود» است که نیمه‌تمام مانده است. اردوبادی با نگاهی واقع‌گرا و انسانی، کوچه‌های گل‌آلود باکو را به تصویر می‌کشد؛ جایی که آب‌های گوگرددار جاری، لامپ‌های کم‌نور دخمه‌ها و زغال‌های خاموش، همگی جلوه‌ای از فقر و استثمار کارگران را نشان می‌دهند.

به بهانه انتشار این اثر گفت‌وگویی با ودود مردی، مترجم آن، داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

برای ترجمه این اثر آیا ناچار به مطالعه مقطع تاریخی آن دوره آذربایجان شدید؟

من علاقه خاصی به تاریخ میهنمان و به‌ویژه تاریخ معاصر دارم. از نوجوانی تاریخ می‌خواندم و به تاریخ آذربایجان که زادگاه من است، علاقه خاصی دارم. این علاقه در کارهای من هم مشهود است و کارهایی که انجام داده‌ام، زمینه تاریخی دارند. درواقع هرچند رمان تاریخی همان تاریخ نیست اما به‌نوعی تاریخ هم هست. دوست دارم که این ژانر ادبی هم در خدمت تاریخ میهنم باشد اما، به‌طورکلی، مترجم اثر ادبی با اینکه باید در زمینه کاری که انجام می‌دهد مهارت داشته باشد، نیاز دارد که دست به پژوهش هم بزند. بی‌اغراق مترجم، نویسنده دوم اثر است و باید همسنگ و همتراز نویسنده اول اطلاعات داشته باشد. به همین دلیل مترجم باید به دوره تاریخی که داستان در آن جریان دارد، تسلط کافی داشته باشد وگرنه اثری الکن تحویل خواننده و جامعه می‌دهد. واضح است که رمان تاریخی از دو وجه عمده تشکیل شده است؛ داستان و تاریخ. بنابراین نویسنده درحالی‌که باید نویسنده چیره‌دستی باشد، لازم است تاریخ‌دان خوبی هم باشد. مسئولیت مترجم از این زاویه کمتر از نویسنده نیست.

انگیزه شما از ترجمه این اثر چه بود؟

بشریت راه درازی را در مسیر رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی طی کرده و طی می‌کند. هر راه و هر روزنه‌ای که به این مسیر کمک کند، شایسته قدردانی است. رمان «باکوی زیرزمینی» از قلم نویسنده‌ای تراوش کرده که در این راه تجربه‌ای بس ارزنده و غنی دارد. بی‌گمان او در نوشتن رمان‌های خود که بیشتر در ژانر تاریخی قرار دارند، به اسناد و منابع اول دسترسی داشته است. اردوبادی در کشورمان نویسنده‌ای شناخته شده است، به‌ویژه با شاخص‌ترین اثرش، «تبریز مه‌آلود» که به قلم رحیم رئیس‌نیا ترجمه شده است. رمان‌های اردوبادی می‌تواند به فهم بهتر تاریخ و آشنایی با راهی که مردم آذربایجان طی کرده‌اند، کمک شایانی کند. همچنین کارهای این چنینی می‌تواند در خدمت جامعه ما و در خدمت تاریخ پرفرازونشیب میهن ما هم قرار بگیرد.

لطفاً جایگاه اردوبادی در ادبیات آذربایجان را تشریح کنید.

اردوبادی جایگاه منحصربه‌فردی در تاریخ ادبیات آذربایجان و به‌ویژه ادبیات واقعیت‌گرای معاصر آذربایجان دارد. وی نویسندگی را با مقاله‌نویسی در نشریات و روزنامه‌های معتبری آن سوی ارس، همچون شرق روس، ارشاد، ملانصرالدین، تازه‌حیات و اتفاق آغاز کرد. اردوبادی نویسنده توانا و پرکاری بود و به گواهی کارهای قلمی‌اش نزدیک به ۶۰ سال قلم زده است. برخی از پژوهشگران می‌گویند او بیش از ۶۰۰۰ اثر بزرگ و کوچک نوشته است. رئیس‌نیا درباره آفرینه‌های ادبی و زندگی او مقدمه بسیار جامعی نوشته است. بسیاری از پژوهشگران ادبیات آذربایجان بر این باورند که نویسنده سعی داشته است کل تاریخ آذربایجان را در قالب رمان تاریخی به تصویر بکشد. زندگی چنان فرصتی به اردوبادی نداد و او توانست چند دوره توفانی از تاریخ سرزمینش را بنویسد که رمان «باکوی زیرزمینی» بخش اندکی از این برهه تاریخی است. اردوبادی بر قله رفیع ادبیات معاصر آذربایجان ایستاده است و جا دارد که کارهای ترجمه نشده او به فارسی ترجمه شود.

مطالعه رمان‌های تاریخی کشورهای دیگر تا چه اندازه می‌تواند برای ایرانیان جذابیت داشته باشد و چه نکاتی می‌تواند در جذاب‌سازی این آثار تأثیر داشته باشد؟

بی‌گمان تاریخ آذربایجان جدا از تاریخ میهنمان ایران نیست و تاریخ کشورمان هم پیوند تنگاتنگی با کشورهای همسایه و سرانجام با دیگر سرزمین‌ها دارد. بشریت در طول موجودیت خود در کره خاکی می‌توان گفت که تقریباً راه مشترکی را طی کرده که راه بهبودخواهی و راه منتهی شدن به آزادی و عدالت اجتماعی است. رمان تاریخی راهی را که دیگر مردمان جهان طی کرده‌اند، به روی خواننده باز می‌کند و او را با تجربه‌ها، کامیابی‌ها و کاستی‌هایی که در زندگی پیموده است، آشنا می‌کند. رمان تاریخی می‌تواند برای فهم تاریخ بسیار جذاب باشد؛ درواقع داستان، که زندگی هر فردی هم خودش داستان است، می‌تواند به این فهم کمک شایانی بکند اما نقش مترجم دراین‌باره بی‌بدیل است. ترجمه باید بازآفرینی اثر باشد تا تأثیر خوبی در خواننده بگذارد، نه ترجمه‌ای تحت‌اللفظی که او را از رمان و رمان‌خوانی بیزار کند.

اسم مجله ادبیات انقلابی مرا کنجکاو کرد، می‌خواستم بپرسم ادبیات (شعر و داستان) آذربایجان با ادبیات انقلابی ایران چه نقاط اشتراکی دارد؟

ادبیات آذربایجان و ادبیات ایران اشتراکات عمیقی دارند و با وجود شاعرانی چون قطران تبریزی، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی و بسیاری دیگر از شاعران آذربایجان که به زبان فارسی شعر سروده‌اند، می‌توان به این اشتراکات تاریخی پی برد. عشق، عرفان، اخلاق، مدح و مرثیه از موضوعات محوری هر دو ادبیات هستند و این تأثیر حتی در اپراهای معاصر آذربایجان هم مشهود است، به‌طوری که در پرده‌های گوناگون اپراها می‌توان به شعرهایی به زبان فارسی برخورد. با خواندن تاریخ مشروطه ایران این امر بسیار بارز است. سروده‌های میرزا علی‌اکبر صابر در دفاع از انقلاب مشروطه ایران زبانزد خاص و عام است چنانچه علامه علی‌اکبر دهخدا نام توپخانه انقلاب مشروطه به وی داده بود.

آیا رمانی ایرانی را سراغ دارید که از نظر سبک حال و هوا، این رمان را در ذهن شما زنده کند؟

حال و هوای رمان‌نویسی اردوبادی تا اندازه زیادی شبیه احمد محمود است؛ هر نویسنده ایرانی در حیطه کاری خودش بی‌همتاست و کمک بزرگی به فرهنگ و ادبیات کشورمان کرده و جایگاهش محفوظ است؛ اما زنده‌یاد احمد محمود در این زمینه یگانه است.

شما به عنوان مترجم رمان تاریخی با این جمله پلیس‌مخفی طرف صحبت ژنیا در رمان «باکوی زیرزمینی» که می‌گوید «رمان گاهی حقایق تاریخی را هم تحریف می‌کند؛ خیال‌پردازی در حاصل آفرینش هم نظرات قطعی را با نظرات خیالی عوض می‌کند، راستش نیروی انتخاب انسان را ضعیف می‌کند» موافقید؟

ادبیات تاریخی منطق خاص خودش را دارد؛ رمان تاریخی، تاریخ را بازآفرینی هنری می‌کند و آفرینش هنری خلاقانه‌ای است که از واقعیت‌های تاریخی بهره می‌برد. رمان تاریخی سیمای درخشانی از کار، فعالیت و زندگی مردم به دست می‌دهد و خود تاریخِ داستانی است که بوده است و درواقع پلیس‌مخفی زبان گویای جایگاه طبقاتی خودش است. رمان تاریخی جهان‌بینی شفاف و بهتری به انسان می‌بخشد تا در کوران‌های اجتماعی و دوران‌های تاریک مسیرش را گم نکند؛ درواقع می‌تواند به عنوان چراغ راهنمای اجتماعی عمل کند.

رابطه سیاسی ایران و آذربایجان در آن مقطع تاریخی چگونه بود؟

بی‌تردید انقلاب اول روسیه در سال ۱۹۰۵ تأثیری عظیم و شگرف بر انقلاب مشروطه ایران داشت. در آن دوران جدای از روابط رسمی سیاسی و اقتصادی بین ایران و همسایه شمالی که البته آذربایجان در آن زمان تحت قلمرو روسیه بود، مردمان این‌سو و آن‌سوی ارس روابط تنگاتنگی با هم داشتند. برخی از کارگران و روشنفکران به همسایه شمالی رفت‌وآمد می‌کردند و بی‌گمان از جنبش‌هایی که در سرزمین تزاری در جریان بود، تأثیر پذیرفته بودند. برخی از ایرانی‌ها در انقلاب اول روسیه فعال بودند و در انقلاب مشروطه ایران، عده زیادی از فعالان انقلابی روسیه و آذربایجان شرکت فعالی داشتند و کمک‌های ارزشمندی به انقلابیون این طرف کردند و برخی هم جان خودشان را در این راه از دست دادند. در انقلاب مشروطه ایران مجاهدان قفقازی در حد امکانات خودشان نقش بارزی داشتند که شادروان کسروی هم در تاریخ مشروطه خودش به آن اشاره کرده است.

شخصیت ژنیا را چگونه توصیف می‌کنید؟

زنان نیمی از پیکره جامعه انسانی را تشکیل می‌دهند و دوش به دوش مردان در جامعه کار و پیکار کرده‌اند و می‌کنند. در تاریخ میهنمان از چنین چهره‌هایی فراوان داریم. ژنیا محصول دوران بیداری است که طعم ستم و نابرابری اجتماعی و حقارت را چشیده و آگاهانه در این راه پا گذاشته است. ژنیا نمونه کیفی چنین زن آذربایجانی است.

چرا ژنیا به جمع خدمتکاران رفته بود؟

جامعه آن زمان آذربایجان به مدد پول فراوان نفت، ثروتمندان و سرمایه‌داران به‌نامی داشت. برای مبارزه با این طبقه بهره‌کش، انقلابیون لازم بود از خبرهای دست اول داخل خانه آنها که طبیعی است به رأس حاکمیت دسترسی داشتند، باخبر می‌شدند. هم‌چنان‌که از لابلای داستان آشکار است و در سطرهایی از رمان، خود ژنیا می‌گوید، او به دستور مستقیم کمیته حزبی باکو برای شناسایی و اطلاعاتی به داخل آنان نفوذ کرده بود که برخی از یارانش از آن بی‌خبر بودند و خبرها را مستقیم به رهبری کمیته حزبی می‌رساند. این نفوذ یک راه ساده و آسان داشت؛ پوشیدن جامه خدمتکاری.

ژنیا که یک دختر انقلابی است، نمی‌تواند از مسئله عاطفی هم دست بکشد و در بحث اصلاح جامعه، اصلاح اخلاق و پرداختن درست به عشق و عاطفه را یکی از اولویت‌ها می‌داند. دلیل این تفکر چیست؟ آیا به خاطر زن بودن است و اینکه تصور کرده بود نامزدش به او خیانت کرده؟

عشق هرچند سازوکارهای پیچیده خودش را دارد، اما به قول هگل، هیچ چیز سترگی بدون عشق پدید نمی‌آید. عشق ورزیدن و پرداختن به عشق همواره از دل‌مشغولی‌های بشری بوده و عشق و اخلاق مسائل مهمی برای مردم بوده و است. بی‌تردید و بدون اغراق زنان در این زمینه از مردان حساس‌تر و پیشتازترند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو