به گزارش اکو رسانه ، به نقل از خبرنگار تئاتر ایرنا، تعدادی مترسک که در مزرعهای گیر کردهاند میجنگند برای آزادی از دست کلاغها اما هر بار شکست میخورند تا اینکه تصمیم میگیرند مترسکی بسازند که تمام ضعفهایشان را جبران کند. اما آن مترسک… .
«همه ما مترسکیم اینجا نگهبانیم واسه حفاظت اینجا جونمون رو هم میدیم ما»؛ آنها میجنگند اما جنگ بر سر چه چیزی؟؛ آب، خاک، باد، جنگل و … . در زیر متن قصه با زبانی تلخ اما در قالب طنزی ظریف نقد میشود عملکرد آقای مرکز که ناخواسته وار دداستان میشود. مترسکهایی که دنبال منجی میگردند برای رهایی از محنتی که بر آنها میرود و … .
سودای آبادی بر سر داشتند اما خشکسالی عایدشان شد. «همه ما حواسمان بود که حواس کسی پرت نشود، اما شد.» آنها کلاغها را دشمن خود میدانند؛ «تمام بدبختیهای ما زیر سر کلاغهاست.»
آقای مرکز لباس بتمنی بر تن دارد و گویی آمده است که نجاتبخش باشد، آرامش را برگرداند و جانی دوباره بخشد مترسکهایی که دیگر در انتها ترسی ندارند و تبدیل به انسانهایی میشوند که پس از آن قرار است رها و آزاد زندگی کنند.
دشمن مترسها در واقع کلاغها نیستند بلکه همان انسانهایی هستند که مترسکها را میکارند تا کلاغها را از مزارع دور کنند، اما همانها آب را میبرند، خاک را هم، جنگلها را ریشهکن میکنند و بادی که … .
کارگردان کوشیده در قالب نمایش مترسها گریزی زده باشد بر بحرانهایی که گریبانگیر انسانها شده که در هر جامعهای قابل تعریف است.
سعی کردیم به تئاتر بیچیز وفادار باشیم
سامان شکیبا درباره نمایش به خبرنگار تئاتر ایرنا گفت: این کار حدود چهار سال پیش نوشته شد و نخستین بار در بخش خیابانی جشنواره فجر اجرا شد. به فکر این افتادم که چقدر خوب میشد کار را مخاطبان بیشتری ببینند. برای همین، تصمیم گرفتیم نمایش صحنهای کار را هم ببندیم. به همین منظور دو سال روی متن و به صورت کارگاهی با گروه کار شد. با توجه به این که اساس کار با بدن بازیگر است، سعی کردیم وفادار به شیوه «تئاتر بیچیز» (یرژی گروتفسکی) باشیم و به آن سمت بیشتر حرکت کنیم.
او خاطرنشان کرد: نیاز به تمرین بدنی بازیگر داشتیم. این که بازیگر باید بفهمد، درک کند و فقط این نباشد که شکل فرم داشته باشد بلکه باید این داستان را کاملا زندگی کند. به همین دلیل، به مدت دو سال این کار را با گروه دیگری آزمون و خطا کردم و به آن شکلی که شاید و باید رسیدم. این کار دو شکل با بازیگران مرد و زن داشت و به این فکر رسیدم که اگر این کار را با بازیگران زن انجام دهم، چالشی خواهد بود که ببینم در این شکل، به چه سمتی خواهد رفت.
دیدم که کار با بازیگران زن خیلی متفاوت از کار با بازیگران مرد و زن است و نسخه نخست را هم با آقایان کار کرده بودم و برای کار با خانمها برخی کلمات، حس و لحنها باید عوض میشد و آن موقع برداشت مخاطب متفاوت میشد.
خودم را وارد چالش کردم
او ادامه داد: به همین سبب خودم را وارد این چالش و نمایش را به طور مستقل با بازیگران به مدت یک سال تمرین کردم. همگی همه جوره در خدمت کار بودند تا این که به سرانجام رسید. اینک نیز درگیر آزمون و خطا هستیم و با بازیگران به یافتههای جدیدی میرسیم. صحنه با پلاتو خیلی تفاوت دارد. اکنون به شکلی اجرا میکنیم که مخاطب هم در دل این مزرعه است و در بازی شرکت دارد و خودش را جای هر کدام از کاراکترهای کار میگذارد. ژانر این کار با دو کار قبلی متفاوت و فکر میکنم بار معنایی کار با خانمها بیشتر است.
شکیبا که بیست و دومین تجربه کارگردانی خود را با مترسها به روی صحنه دارد، گفت: در حال تجربه هستیم که بتوانم کار بعدی را با تلفیقی از بازیگران زن و من روی صحنه ببریم.
او درباره حضور در جشنواره تئاتر فجر هم افزود: تمام هم و غممان را برای این کار گذاشتیم. یکی از شاخههای ذهنی من این است که کار را برای جشنواره فجر آماده کنیم.
مترسها یعنی نترسها
شکیبا همچنین در تعریف نمایش گفت: شاید این مخفف مترسکها باشد اما در تعبیر درست یعنی نترسها. مترسها چیز دیگری درونشان دارد و نیازمند این است که کلید را یکی فشار بدهد و برخی چیزها را بفهمد. سعی کردیم کار، جهان شمول باشد اما در دراماتورژها به این نتیجه رسیدیم که در این سرزمین داریم کار میکنیم و مقداری از لهجهها و گویشهای ایرانی را استفاده کردیم که مخاطب ما شاید بهتر بگیرد که ماجرا چیست.
او اظهار داشت: خیلی از مسائل جامعه پیرامون ماست. دوست دارم به اینها بپردازم و مردم را نسبت به خیلی از مسائل آماده کنم. مساله روز جامعه ما این است و باید به این سمت برویم. بعضی معضلات و مشکلات و خوبیهایی را هم داریم و در پایان به هیچ جا نمیرسیم، اگر من و شما کنار هم نباشیم. این کار تقریبا انیمیشنی است و دوست دارم یک روزی این کار را انجام دهم اما سه سال است در حال آزمون و خطا هستم.
پزشکم اما دغدغه هنر را دارم
سارا قائممقامی تهیهکننده نمایش هم که پیشتر نیز تجربه همکاری با سامان شکیبا در جایگاه نویسندگی کارهای «عرو سایران» و «رویای باد» را داشته گفت: این کار، ششمین تهیهکنندگی من است و قبلا هم باسامان شکیبا کار میکردیم. تصمیم گرفتیم کاری را انجام دهیم که برای عموم باشد و کار اجتماعی البته و تصمیم به همکاری گرفتیم.
او افزود: من دغدغهمند نسبت به هنر، اجتماع و فرهنگ و هنر کشورم هستم و هر کاری انجام دادم تم ایرانی داشته است. با توجه به این که کارهای قبلی هم که داشتیم معانی خوبی داشت تصمیم گرفتم این کار را به طور مشترک کارگردانی کنیم. دندانپزشک هستم اما به خاطر علاقهای که دارم از کارهای خوب حمایت کردهام.
تئاتر و تصویر همسو پیش میروند
همچنین مژگان آمری بازیگر نمایش گفت: با خانم قائم مقامی کار فرم انجام میدادم و در دو کار ویژه بانوان با هم همکاری داشتیم. به من پیشنهاد دادند تست بدهم و اگر شد در کار باشم و تست دادم و قبول شدم.
او که از هفت سال قبل فعالیت در تئاتر و تصویر دارد، اظهار داشت: بیشتر وقتم را برای تئاتر گذاشتم اما فیوریتم، هم تئاتر است هم تصویر است. هر دو همسو پیش میروند ولی در زمان حاضر تئاتر. وقتهایی استرس دارم که همزمان به کار تصویر و تئاتر برسم.
بازیگر «زخم کاری» فصل چهارم که تجربه همکاری با امیرحسین ترابی در «برتا»، مصطفی تقیزاده در «جان سخت» و «کرگدن» سامان سالور در عین حال گفت: کوتاهی و بلندی نقش مهم نیست و اگر نقشی محوری داشته باشد قبول میکنم.
او گفت: اگر قرار باشد بین تئاتر و تصویر انتخاب کنم، تصویر را انتخاب میکنم. هر بازیگر تئاتری هدفش تصویر است حتی اگر بگوید نه. دوست دارم در جشنواره روزی را ببینم که جایزهای گرفتم و از پدر و مادرم قدردانی میکنم.
سعید مقبری، مژگان آمری، ضحا طلائی، الناز جعفری، مهرناز عدمی، سپیده قاسمی، نگین رشیدی و سامان شکیبا ایفاگران نقش در مترسها هستند که از ششم شهریور روی صحنه سالن ۳ پردیس تئاتر شهرزاد رفته و تا سوم مهر میزبان مخاطبان است.