انبیسی گزارش داد: از سال ۲۰۲۷، این غول فناوری حدود ۱.۱ گیگاوات برق را از مرکز انرژی پاک کلینتون Constellation در ایلینوی خریداری خواهد کرد. … شرکتهای فناوری، از جمله آمازون، گوگل و متا، در ماه مارس تعهدی را به رهبری انجمن جهانی هستهای امضا کردند که خواستار سه برابر شدن انرژی هستهای در سراسر جهان تا سال ۲۰۵۰ است.
دهه گذشته عمدتاً با سیاستهای انرژی مشخص شده است که از “دستور کار سبز” حمایت میکنند، انواع اقداماتی که هدف آنها انتقال به منابع انرژی تجدیدپذیر است. در بیشتر اقتصادهای پیشرفته، دولتها، تنظیمکنندهها مقررات و موسسات مختلف متعهد به تسریع این تحول با استفاده از سیاست تشویق و تنبیه برای وادار کردن بخش خصوصی و حتی شهروندان به تغییر شیوه عملکرد خود (در رابطه با مصرف انرژی) شدند.
معافیتهای مالیاتی و یارانههای عظیمی به بخشهای انرژی خورشیدی و بادی اختصاص یافت، در حالی که سیاست سوختهای فسیلی به شدت سرکوب شدند، به ویژه با افزایش سرعت رقابت برای انتشار صفر خالص (سیاست صفر خالص (Net Zero Policy) به مجموعه اقداماتی گفته میشود که هدفشان رساندن انتشار گازهای گلخانهای به سطح صفر است – مترجم).
انرژی هستهای نیز متحمل حملات جدی به اعتبار خود شد، به ویژه از سوی سیاستمداران و گروههای حامی محیط زیست. در اروپا، به ویژه، جنگ صلیبی علیه انرژی هستهای منجر به تعطیلی بسیاری از نیروگاهها شد، اقدامی که منجر به وابستگی بیشتر اتحادیه اروپا به انرژی شد. این آسیبپذیری پس از شروع جنگ روسیه و اوکراین فاجعهبار بود.
با این حال، ظهور هوش مصنوعی تبدیل به چالشی شده که به عملگرایی نیاز دارد تا ایدهآلیسم. تقاضای انرژی این صنعت جدید را نمیتوان به طور کامل در چارچوب سیاستگذاری موجود در بیشتر اقتصادهای پیشرفته جای داد. “بچههای پوستر” (چهرههای شاخص در حرکتهای زیستمحیطی و حفاظت از محیط زیست- مترجم) دستور کار سبز، یعنی انرژی خورشیدی و بادی، انرژی متناوب را تامین میکنند و نمیتوانند عرضه ثابت و قابل اطمینان مورد نیاز مراکز داده هوش مصنوعی را تضمین کنند.
البته، سوختهای فسیلی میتوانند این شکافها را پوشش دهند – همانطور که در حال حاضر در بسیاری از تاسیسات تولید انرژی تجدیدپذیر انجام میدهند – اما آنها مشکلات خاص خود را دارند. برای مثال، آنها باید نقش بسیار پررنگتری نسبت به اکنون ایفا کنند تا نیروگاههای خورشیدی و بادی بتوانند مراکز داده هوش مصنوعی را که به شدت پرمصرف انرژی هستند، تامین کنند.
آنها دیگر فقط پشتیبان در صورت شرایط آب و هوایی نامناسب نخواهند بود، و در نتیجه، سهم بسیار بالاتری از ترکیب انرژی را تشکیل خواهند داد. علاوه بر این، این راه حل احتمالاً برای دولتهایی که علناً از اهداف صفر خالص حمایت کردهاند، از نظر سیاسی غیرقابل توجیه خواهد بود. همچنین برای شرکتهایی مانند گوگل، مایکروسافت و آمازون که متعهد شدهاند تولید کربن خود را کاهش دهند، غیرقابل اجرا خواهد بود.
با این حال، هنوز چالشهای قابل توجهی برای غلبه وجود دارد. درک عمومی و عدم تمایل سیاسی ناشی از آن موانع آشکاری هستند، زیرا حوادثی مانند فوکوشیما و چرنوبیل تأثیر ماندگاری بر اعتماد عمومی گذاشتهاند. ساخت نیروگاه هستهای نیز به سرمایهگذاری اولیه قابل توجه و زمانهای طولانی نیاز دارد.
طبق آژانس بینالمللی انرژی، برآورد هزینه محافظهکارانه یک نیروگاه هستهای ۱.۱ گیگاواتی حدود ۷.۸ میلیارد دلار است. از لحاظ تاریخی، همین استدلال به تنهایی انرژی هستهای را غیرجذاب کرده و توجیه سرمایهگذاری در نیروگاههای جدید را دشوار کرده است. این وضعیت با توجه به مقیاس تقاضای جدید از بخش هوش مصنوعی – که مشکل زمانهای طولانی را نیز حل میکند – به سرعت در حال تغییر است.
محتمل: کشورها با سرعتهای متفاوتی به انرژی هستهای روی میآورند. سوال اصلی این است که دولتها چگونه با این واقعیتهای جدید سازگار خواهند شد؟ کشورهای انعطافپذیر و سازگارتر که رقابتپذیری جهانی را در اولویت قرار میدهند، مانند ایالات متحده یا چین، مجبورند تغییر جهت به سوی انرژی هستهای را کارآمدتر و زودتر انجام دهند. با این حال، محتملترین سناریو برای بوروکراسیهای سفت و سخت مانند اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورهای عضو آن، یک انتقال آهسته و ناکارآمد است.