به گزارش اکو رسانه ، به نقل از سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رویا سلیمی؛ «بر زمین میزندش» تازهترین اثر نمایشی اوست که این روزها در تئاترشهر به روی صحنه میرود. نمایش با مرگ و طلب آن آغاز میشود. مرگی که بر مدار زمان پیش میرود. تاب میخورد و در زمان میایستد، خود را میان گذشته اوستایی و افسانههای سومری گم میکند و سپس گیج میخورد.
زمان، مرگ و زایش
عناصر پایهای نمایش «بر زمین میزندش» سه مفهوم زمان، مرگ و زایش است. زایشی بی روح و بدون زندگی. زندگی وقتی غایب میشود که عناصر تشکیل دهنده نمایش تنها در مالیخولیای زمان گریز خود دست به طرح مسائل مختلفی میزند.
هنگامی که میان مفاهیم مطنطن و پر افاده مانند کوآنتوم، نسبیت، عدم قطعیت، علمزدگی، زمانگریزی و… نمیشود وسواس به خرج داد و برای صحنه تئاتر گوشهای از یک مفهوم را صحنهپردازی کرد؛ صحنه نمایش شبیه گوی بختآزمایی میشود. مفاهیم را داخل گوی میاندازی و هر پرده قرعه به نام یکی از این مطنطنات میافتد.
کارگردان تمام تلاش خود را برای غیبت زندگی به کار میگیرد و با مفاهیم به مانند ماده خامی جهت طرح موضوعی کلی برخورد میکند که به کل غیرمنسجم ختم میشود.