در دل کوههای استوار این دیار، “روستای حسن گاوداری” همچون مرواریدی گرانبها میدرخشد. هوای لطیفش رقص کنان از میان درختان بلوط میگذرد و چشماندازهای حیرتانگیزش،هر بینندهای را به تأمل وا میدارد. اما افسوس که پشت این نقاشی زیبای طبیعی، داستانی تلخ از محرومیت و فراموشی نهفته است. مردمانش سالهاست با چشمانی منتظر به آسمان مینگرند، شاید روزی باران عدالت بر زخمهای کهنه شان ببارد.
حسن گاوداری تنها یک روستا نیست؛ گنجینهای از رشادت است. در روزهای سخت دفاع مقدس، جوانان این دیار با تنهای نحیف اما ارادههای پولادین،از خاک میهن دفاع کردند.امروز اما، ۱۰ شهید، ۱۵۰ جانباز و آزاده این روستا، گواهان زندهای هستند که مردمش پیش از آنکه به فکر خویش باشند، به فکر سرزمین مان ایران بودند.آیا امروز نوبت مسئولان استانی و ملی نیست که به فکر آنان باشد؟
در خلوت کوههای سربه فلک کشیده سیروان،جایی که سیوان و مله گاون و سم خر چون نگهبانان استوار ایستادهاند، جوانان روستای حسن گاوداری با مشکل بیکاری مواجه بوده و از نداشتن زیرساخت ها و امکانات ی اولیه در رنجند.اینجا، جایی که بوی نان گرم محلی با عطر بلوط های کهنسال میآمیزد،جایی که صدای زنگولههای گوسفندان، آوای زندگی را در دامنه کوهها میپراکند، امروز تنها صدای مهاجرت و فراموشی به گوش میرسد.
روستای حسن گاوداری با همه زیباییهای طبیعی و مردمان سخت کوشش، امروزه حال و روز خوبی ندارد. جوانانش یا مجبور به مهاجرت شدهاند یا در آرزوی کوچکترین امکانات زندگی میسوزند.این روستا که روزی مهد رشادت و ایثار بود،امروز نیازمند عدالت زیرساختی است.
متأسفانه مشکلات زیرساختی، کمبود امکانات اولیه و بیتوجهی مسئولان باعث شده که در طول سالهای گذشته، بیش از ۴۰۰ خانوار از این روستا به شهرهای مختلف از جمله ایلام و تهران و دیگر شهرهای کشور مهاجرت کنند.جوانان این روستا در دوران دفاع مقدس، حماسهآفرینیهای بینظیری از خود به جای گذاشتند؛ ۱۰ شهید، ۱۵۰ جانباز و آزاده، گواهی زنده بر این مدعاست که مردم حسن گاوداری همانگونه که در جنگ از میهن دفاع کردند، امروز نیز سزاوار زندگی بهتر و امکاناتی در خور شأنشان هستند.
حسن گاوداری تنها یک روستا نیست؛ نماد مقاومت و ایثار است.مردمانش در سختترین روزهای جنگ از این سرزمین دفاع کردند، مردمان این روستا ولایتمدار و در خط رهبری هستند و هر زمان که نیاز باشد از نظام و آرمان های انقلاب جانانه دفاع می کنند، اما امروز گویی کسی صدایشان را نمیشنود.آیا وقت آن نرسیده که مسئولان، گوشهایشان را به فریاد مردم این دیار بسپارند؟
در دل کوههای سیروان، کشاورزی دیم تنها منبع درآمد بسیاری از خانوارهای حسن گاوداری بوده است. اما امسال بیش از ۹۰ درصد مزارع دیم در سال جاری به دلیل خشکسالی کاملا بی بازده بودهاند و کشاورزان سالخورده که تمام عمر خود را صرف کشت این زمینها کردهاند، امروز با چشمانی اشکبار شاهد مرگ تدریجی زمین هایشان هستند.
دامداری شغلی که دیگر صرفه اقتصادی ندارد و چشمه های “کلاه سیاه و مله گاون” که محل آبشخور احشام بود بدلیل فرو ریختن کوه بر روی چشمه و عدم توجه امور عشایری استان به دامداران و عدم اجرای طرح ترمیم و بهسازی چشمه، روز به روز از تعداد دامداران کاسته می شود.
دامپروری که روزی ستون اقتصادی روستا بود، امروز به دلیل افزایش چند برابری قیمت نهادههای دامی، کمبود علوفه ناشی از خشکسالی و غیره به فعالیتی زیانده تبدیل شده است. بسیاری از دامداران مجبور به فروش اجباری دامهای خود با قیمت نازل شدهاند و برخی هم بدلیل عدم توان خرید دام مجدد این شغل شریف را رها و به مشاغل کاذب روی آوردهاند. کشاورزی و دامداری این روستا در حال احتضار است. اگر امروز چارهای اندیشیده نشود، فردا برای نجات بسیار دیر خواهد بود و جوانان، این سرمایههای آینده روستا، یا به شهرها پناه بردهاند یا در آرزوی کوچکترین امکانات زندگی میسوزند.