آغازی برای مطالعه فلسفه تحلیلی

کتاب «چگونه فیلسوف شدم؟» از این حیث خواندنی‌ست که ارتباط محسوس‌تری میان موضوعات مورد بررسی فلسفه تحلیلی و زندگی روزمره برقرار می‌کند.

به گزارش اکو رسانه ، به نقل از سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – هومن هنرمند: فلسفه تحلیلی هم‌چنان در ایران مهجور است. بسیاری از ایرانی‌ها وقتی می‌خواهند فلسفه خواندن را شروع کنند آن‌ها را به فروید، نیچه و مارکس حواله می‌دهند. امّا فلسفه به این سه نفر خلاصه نمی‌شود، اساساً این سه را باید با احتیاط خواند. دلیلش تضاد درونی موجود در اندیشه‌ی آن‌ها و نظام فکری متناقضشان است که می‌تواند مجالی برای افراطی‌گری و اندیشه‌های رادیکال فراهم آوَرَد (این موضوع به‌خصوص در مورد نیچه که کتاب‌هایش برای هیتلر کتاب مقدس بود و کتاب‌های مارکس که همین حکم را برای استالین داشتند مصداق می‌یابد). به جریان فلسفه‌ای که در ایران رواج بیش‌تری دارد فلسفه‌ی قاره‌ای می‌گویند که در کشورهایی مثل فرانسه و آلمان محبوبیت دارد.

آغازی برای مطالعه فلسفه تحلیلی

کتاب «چگونه فیلسوف شدم؟» به فلسفه تحلیلی می‌پردازد که در انگلیس و امریکا محبوب‌تر است. این فلسفه پیوند بیش‌تری با علم دارد تا هنر، دقیق‌تر، نظام‌مندتر و منسجم‌تر است، گرچه ارتباطش با منطق و زبان ابتدای کار شما را آن‌چنان جذب نمی‌کند (مقایسه کنید با فروید که موضوع اصلی بررسی‌اش میل جنسی‌ست، نیچه که به مناسبات قدرت می‌پردازد و مارکس که معنای کار را بررسی می‌کند).

کتاب «چگونه فیلسوف شدم؟» از این حیث خواندنی‌ست که ارتباط محسوس‌تری میان موضوعات مورد بررسی فلسفه تحلیلی و زندگی روزمره برقرار می‌کند. نویسنده حین توضیح ماجرای فیلسوف شدنش به فلسفه‌ی فیلسوفان مهم تحلیلی چون راسل، ویتگنشتاین، دیویدسن، فرگه، آیر، پاتنم و دیگران می‌پردازد و نظریاتشان را به ساده‌ترین شکل ممکن شرح می‌دهد. گاه به قلب نظریه می‌زند و حرف اصلی آن را بیان می‌کند. برای نمونه حرف اصلی ویتگنشتاین را می‌توان این چنین خلاصه کرد: فلسفه اگر معنای روزمره‌ی زبان را به حال خود رها کند، بسیاری از مسائل غامض و بغرنجش از حیز انتفاع خارج می‌شوند؛ ما هیچ وقت نمی‌گوییم اراده‌ی آزاد بود که مرا وادار به انجام فلان عمل کرد، بلکه ما می‌دانیم که خواستیم و فلان عمل را انجام دادیم. همین. یا اگر بخواهیم مثال دیگری بیاوریم شرح مختصری از فلسفه‌ی پیچیده‌ی دونالد دیویدسون در این کتاب را می‌توانید به ساده‌ترین بیان ممکن بخوانید. مسأله‌ی دیویدسون مسأله معنا بود و او توانست معنا را از معضلات متافیزیکی‌اش نجات دهد و به‌سادگی معنا را معادل با شرایط صدق قرار دهد که در فلسفه آشنا، قابل فهم و آزمایش است.

کالین مک‌گین مسیری سخت و پر فراز و نشیب طی کرد تا در نهایت فلسفه‌ی تحلیلی را پرمغزتر و کاربردی‌تر یافت. داستان آشنایی او با نظریات فروید و دل‌کندن از آن‌ها خواندنی است. او در کتابش می‌آوَرَد که آشنایی با فروید او را به مطالعه روانشناسی و بعدتر فلسفه ترغیب کرد امّا در پایان کتاب انتقادات تندی بر نظریات فروید می‌کند و دیگر آن‌ها را مجاب‌کننده نمی‌یابد. یا مدتی فلسفه‌ی سارتر است که او را به خود مشغول می‌کند و از اینجاست که او مجذوب فلسفه‌ی ذهن می‌شود. امّا بعد می‌خوانید که از آن نظریات دل می‌کَنَد و در نهایت حکم تکان‌دهنده‌ی خود را در فلسفه‌ی ذهن ارائه می‌دهد: «نمی‌توانیم در زمینه‌ی معضل ذهن _ جسم به طور متقن پیشرفت کنیم، زیرا هوش انسانی ما به درد این کار نمی‌خورد.»

مک‌گین در برهه‌ای به داستان‌نویسی هم رو می‌آورد و این کتاب نیز روایت‌محور است. در جاهایی از کتاب صدای نویسنده را می‌شنویم که در ترکیبی بی‌نظیر فلسفه، ادبیات و تجربه شخصی‌اش را درهم می‌آمیزد و عباراتی متأثرکننده می‌آفریند: «ما تمایل داریم فریب ظاهر افراد را بخوریم، مجذوب زیبارویان می‌شویم و از زشت‌رویان دوری می‌کنیم. … فرانکشتاین نوعی تمثیل اغراق‌آمیز از هستی انسانیِ معمولی است که در آن ما با هیولا یکی هستیم: بدن ما هم از تمام جنبه‌های زیبایی‌شناختی خوشایند نیست (به ویژه زیر پوست)؛ ما هم از عدم پذیرش و طرد نامنصفانه رنج می‌بریم؛ ما را هم در جهانی خصومت‌آمیز به دنیا می‌آورند؛ بی‌آن‌که از ما اجازه بگیرند و در حالی که مرگ تنها راه فرار ماست. ما همواره دوگانگی ظاهر بیرونی و وجود درونی خود را هنگام ارتباط با جامعه‌ی بشری احساس می‌کنیم (برای مثال، رنگ پوست را در نظر بگیرید). این دوگانگی منشأ خودآگاهی بشری، و بخش عمده‌ای از مصیبت انسان است.»

این کتاب نظر شما را درباره‌ی فلسفه تحلیلی (که در ایران به فلسفه‌ای خشک و آکادمیک معروف است) تغییر می‌دهد و چشمان شما را به روی فلسفه‌ای منضبط‌تر و به‌دور از افراطی‌گرایی‌های فلسفه‌ی قاره‌ای باز می‌کند. «چگونه فیلسوف شدم؟» می‌تواند دریچه‌ای نو را به روی مطالعات فلسفی در ایران بگشاید و مسائل فلسفی را سهل و کاربردی کند. هم‌چنین می‌تواند برای مشتاقان فلسفه که به تازگی می‌خواهند فلسفه را شروع کنند چشم‌اندازی شفاف بیافریند.

کتاب کالین مک‌گین با ترجمه‌ی خوش‌خوان عرفان ثابتی و توسط نشر ققنوس به‌تازگی تجدید چاپ شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جستجو