یک هفته وقت بگذارید و سر تیتر خبرهای مهم ایران را بررسی کنید. آنچه که هر روز تکرار و تکرار می شود مشکلات اقتصادی است.
بحث طولانی و مفصل سبد معیشتی و افزایش حقوق کارگران که حالا با همهی کشمکشها ۶۰ درصد نیازهای معیشتیشان را هم برآورده نمیکند. دولتی که همیشه به فرهنگیانش بدهکار است. مجلسی که نمیتواند قوانینی در راستای رفاه مردم تصویب کند. شرکتها و کارخانجاتی که با قراردادهای یک سالهشان امنیت شغلی برای نیروها ایجاد نمیکنند. وضعیت مسکن و خوراک هم که معزل علی حدهای است.
وام میگیرم از تیتر مقاله ای در روزنامهی جمهوری اسلامی با این عنوان که: مشکلات اقتصادی ایران، راه حل اقتصادی ندارد.
به این سوالها پاسخ دهید:
آیا مشکلات اقتصادی در ایران تحت تاثیر تحریمهاست؟
آیا جمهوری اسلامی با سیاستهای داخلی و خارجیاش مقصر این وضعیت ضعیف اقتصادی است؟
آیا روحانیت و حضورش در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی ایجاد مسئله کرده ؟
آیا عدم حضور اقتصاددانان در جایگاه درست خود این تلخی اقتصادی را به بار آورده؟
آیا اختلاسها منابع مالی کشور را دچار آبرفت کرده و صدمهی جدی به بدنهی اقتصاد زده؟
آیا اقتدار دین و سایهی سنگینش بر سیاست، از پیشرفت اقتصادی جلوگیری کرده؟
آیا تکیه بر پشتوانهی منابع نفتی و گازی، ما را تنبل کرده و بی خیال فعالیتهای اقتصادی جانبی شدیم؟
آیا موقعیت استراتژیک ما در خاور میانه و منطقه، توسعهی اقتصادی و توسعهی پایدار را سختتر کرده؟
پاسخ مثبت یا منفی به هر کدام از سوالات بالا بدهیم و یا حتی پاسخهای مثبت و منفی نسبی برای هر کدامشان قائل باشم اما همچنان به نظر میرسد با همین شرایط امروز میشود از بخشی از بحران های اقتصادی عبور کرد ……
با ذکر این نکته که من اقتصاددان نیستم و ابراهیم رئیسی هم من را در کنار یکی از اقتصاد دانانش به صف نکرده. اما به نظر میرسد یا اقتصاددانان مورد نظر ابراهیم رئیسی در حل مشکلات اقتصادی ناتوانند… یا این صف ، صف منظمی برای ورود به کلاس مشکلات اقتصادی نبوده.
مطالبهگران به اندازهی کاشت بادمجان هم به دولت ابراهیم رئیسی فرصت دادند اما همچنان تیم دولت از پس رفع مشکل برنیامد.
نمونهاش علیرضا زاکانی که به دولت حسن روحانی بارها تاخت و بی کفایتی و عدم مدیریت حسن روحانی در بخش اقتصاد را به رخ او و ملت کشید و اثر تحریم در اقتصاد را فقط ۱۵ درصد دانست. اما حالا به جای ارائهی راه حل برای مشکلات اقتصادی کشور در کنار تیم رئیسی، نگران کمبود مسجد در پارکهاست.
دولت و مجلس در یک دستترین حالت ممکن قرار گرفته و اندک مخالفت یا تفاوت نظر حزب مقابل به کل رد صلاحیت شده.
میشود تا فردا در مورد مسائلی که به بدنهی اقتصاد کشور آسیب زده حرف زد و ابراز نگرانی کرد و به نشانهی تاسف سر تکان داد.
اما در عین حالی که در جایگاه یک شهروند حق مطابهگریمان را محفوظ می دانیم و باید به جای خود نقد کنیم و پیگیر باشیم… حتی اگر طرف مقابلمان کاظم صدیقی باشد که بارها در نماز جمعه به او اقتدا کردیم …. اما وظیفهی ملی ما، همدلی برای حل مشکل اقتصادی است که هر روز حادتر میشود.
باید بر پشتوانههای دیگری تکیه کرد. مثلا باید ارادهای بر صنعت گردشگری شکل بگیرد. باید فرهنگ قومیتها را ارزشمند شناخت، روی آن تبلیغات جهانی کرد و در را باز کرد تا سیل گردشگر، رونق اقتصادی ایجاد کند.
حالا که صف اقتصاددانان رئیسی بی نتیجه مانده باید دور همیای از ایرانپرستان و فرهنگدوستان تشکیل داد، تا مگر از مسیر و رهگذر فرهنگ، کالبد غرق شدهی اقتصاد را احیا کنیم.
مجلس و دولت یکدست چاره ای ندارند جز تغییر دیدگاه برای ورود منابع مالی به کشور. مادامی که در را بر همین پاشنه و با همین زاویه بچرخانند وضع بدتر خواهد شد. آزمودهاند که این مسیر پاسخ نمیدهد و لجاجت برادامهی همین راهکار، تبعاتی بیش از پیش دارد. مهاجرت بیبازگشت نخبگان، نارضایتی بیشتر مردم، تبدیل موافقان نظام به مخالفان، دینزدگی و فاصله گرفتن از مذهب، حداقلترین تبعات ادامهی این سیاست اقتصادی برای ادارهی کشور است.